سالگرد ازدواج من و بابایی
دختر نازم 7 فروردین سالگرد ازدواج من و بابایی بود . توی یکی از روزای قشنگ بهاری مثه همچین روزایی من و بابایی زندگیمونو با عشق شروع کردیم . توی زندگیمون هم ، لحظه های تلخ بوده و هم شیرین از خدا متشکرم به خاطر وجود بابایی چون در تلخیها کنارم بوده و شیرینی های زندگی رو به کامم شیرینت کرده از بابایی هم متشکرم که همیشه با مهربونیاش منو شرمنده می کنه . به خاطر عید و دید و بازدید نتونستیم جشن بگیریم این روز رو ولی شام رفتیم بیرون و تو هم کلی شیطونی کردی . ...
نویسنده :
افسانه
15:11